فرار از گمنامی در كلانشهرها:
زندگی میان غریبه ها
به گزارش دانلود عکس، «من چه کسی هستم؟»، اگر روزی حافظه خویش را از دست بدهید، امکان دارد این سوال جزو اولین سوالاتی باشد که از اطرافیان خود بپرسید. بیشتر تعاریفی که از هویت انسان عرضه می شود، در این سوال نهفته است. به راستی دیگران چگونه به ما می نگرند؟ و ما را چطور تعریف می کنند؟.
به گزارش دانلود عکس به نقل از ایسنا، در گذشته زمانیکه انسانی به دنیا می آمد، علاوه بر نام و نام خانوادگی، شغل، جایگاه اجتماعی، منافع، دوستان و دشمنانش بر مبنای منافع و مصالح خانواده، ایل یا قبیله اش مشخص شده بود. در مواردی حتی همسرش را هم از کودکی، دیگران برگزیده بودند. اما انسان معاصر در جغرافیای کلان شهرها، از تمام این قید و بندها رهایی یافته است و در بین انبوهی از انسان هایی که آنها را نمی شناسد، زندگی می کند و به ندرت پیش می آید در راه رفت و آمد هر روزه اش، به شکل اتفاقی با انسان آشنای دیگری ملاقات کند. او از راه تحصیلات، شغل و... با انسان های دیگر ارتباط می گیرد و به شکلی امکان انتخاب های بیشتری را در سرنوشت خود دارد. اما او امروز در این تصمیم گیری های سرنوشت ساز به بحران در هویت خود برخورد کرده است. در جست وجوی پاسخ به این سؤال که من در نگاه دیگران چه کسی هستم، ناگهان او با غریبه هایی مواجه می شود که هیچ کدام واقعا او را نمی شناسند و نمی توانند به این سؤال او پاسخ بدهند.
جوزف کمبل اسطوره شناس و استاد دانشگاه سارالارنس نیویورک در باب توصیف انسان می گوید تنها راهی که میتوان یک انسان را حقیقتا توصیف کرد، توصیف کمال نایافتگی های اوست. هویت رابطه مستقیمی با مساله معنا دارد. رولو می روان شناس و نویسنده در مقدمه کتاب انسان در جست وجوی خویشتن می نویسد، یکی از معدود مواهب زندگی در دوران هایی دلهره انگیز اینست که انسان مجبور به آگاه شدن از خویشتن خود می شود. زمانیکه معیارها و ارزش های جامعه بهم می ریزد و مخدوش می شود، ما نمی دانیم که چه هستیم و باید چگونه باشیم. چنان که متیو آرنولد شاعر و متفکر قرن نوزدهم گفته است به فکر جست وجو برای یافتن خود می افتیم. در چنین شرایطی احساس عدم امنیت از هر طرف ما را فرا می گیرد و به این فکر وا می دارد که آیا امکان دارد منبعی برای راهنمایی و توانمندسازی ما وجود داشته باشد و از آن بهره نبرده باشیم؟ در این وضعیت که البته چندان خوشایند نیست، مردم از خود می پرسند که با در هم ریختگی و بی انسجامی اوضاع، چگونه خواهند توانست انسجام درونی خویش را حفظ کنند؟ و در زمانیکه هیچ چیز به صورت قطعی معلوم نیست آیا خواهند توانست، چه در زمان حال و چه در زمان آینده، راه طولانی رشد را که به تحقق وجود شخصی شان می انجامد، بپیمایند و به مقصد برسند؟
هویت روزمره
فرهنگ دهخدا هویت را این گونه تعریف می کند که خصوصیت یا کیفیتی که باعث تمایز و شناسایی کسی از دیگران شود. آنتونی گیدنز هویت را آگاهی انسان می داند و استمرار آنرا وابسته به بازتولید روزمره، پشتیبانی و محافظت از آن می داند. به صورت کلی میتوان گفت جامعه شناسان هویت را احساسی از برخوردهای بین فردی و جامعه تعریف می کنند و بستر شکل گیری آنرا زندگی جمعی می دانند. هویت در بستر عضویت در گروه شکل می گیرد و بازخوردهای ارزشی مثبت و منفی بر آن تأثیر می گذارد. بعد از خود فرد، دیگران به فرد می گویند که چه کسی است و در پاسخ به این نگاه، انسان ها بگونه ای رفتار می کنند که از آنها انتظار می رود. هویت شبیه سازه ای است که در روابط اجتماعی ایجاد می شود و سازه ای اجتماعی است در زندگی روزمره ایجاد می شود.
اعتبار در سنت
هویت انسان در گذشته در گرو عضویت یک قبیله یا یک نظام خویشاوندی خاص بود. هویت آنان با توجه موقعیت اجتماعی و فرهنگی خانواده اش، در گروه تعریف می شد و نقش آنها با عنایت به جنسیت و سن مشخص شده بود. انسان ها برای گذر از هر مرحله از زندگی و یافتن هویت جدید، آیین های گذار مشخصی را دنبال می کردند. در این شیوه زندگی اجتماعی به ندرت کسی امکان این را می یافت تا در هویت و نقش خودش تغییری را ایجاد نماید و موقعیت خویش را در گروه یا قبیله اش تغییر دهد.
هویت برای انسان در گذشته محل بحث و حتی دارای بحرانی حول محورش نبوده است. در گذشته انسان در یک ساختار کاملا تثبیت یافته دارای شغل و عضویت در قبیله خود بود و این جایگاه در معرض تهاجم و تزتزل از جانب عوامل دیگر قرار نداشت. وابستگی ها، منافع و مصالح و حتی سرنوشت آنان وابسته ساختار خویشاوندی بود.
با رشد کلان شهرها شاهد گسست روابط اجتماعی سنتی در شهر بوده ایم و دیگر روابط اجتماعی مثل گذشته بر مبنای دوستی و آشنایی دراز مدت یا روابط خونی و خانوادگی شکل نمی گیرد، بلکه اغلب روابط بر مبنای موقعیت های اجتماعی و اقتصادی با انعطاف بیشتری توسط انتخاب انسان ایجاد می شود.
احیای هویت
گمنامی پدیده ای در عصر مدرن است به دنبال به وجود آمدن کلان شهرها فراگیر شده است. روابط عمیق و معنادار میان انسان ها کاسته شده و افراد روزانه با افراد بسیاری برخورد دارند که ممکن تنها یک مرتبه آنها را ببینند و دیگر هیچ برخوردی بین آنها شکل نگیرد. اجاره نشینی گسترده در کلان شهرها هم سبب شده تا مساله سکونت هم کوتاه مدت باشد. ارتباطات محلی شکل نمی گیرد و حتی همسایه هم همسایه اش را نمی شناسد. مسافت جغرافیایی زیاد، تراکم جمعیت و...، نوعی ارتباطات ناپایدار را به وجود آورده است و به دنبال آن روابط اجتماعی به شکل سطحی در جامعه افزایش پیدا کرده است، این نوع از روابط سبب آن می شود تا بین افراد روابط عمیق شکل نگیرد.
اگر با دقت پیرامون زندگی شهری را نگاه کنید، همه در جستجوی احیا و بازسازی هویت هستند. دقیقاً به این خاطر که موضع انسان در مقابل جهان تغییر پیدا کرده است. تغییرات سریع در شیوه زندگی و شکل گیری مد، ناامنی عمیق مشخصی حتی در مورد موضوعات اساسی شامل اشتغال، ارزش پول و روابط اجتماعی با دیگران پدید آورده است. امروز با از دست رفتن الگوی روابط اجتماعی در گذشته و همینطور کمرنگ شدن تصویر انسان در نگاه اجتماعی سبب آن شده که مساله هویت انسان ها در شهر های بزرگ و پر جمعیت گرفتار تزلزل شود و برای بازسازی آن با شیوه های مختلف، بخصوص از راه سبک زندگی متمایز تلاش نمایند.
ارائه روایتی متمایز از زندگی
هویت در سبک زندگی مدرن در کلان شهرها از نگاه جامعه شناسان سه معیار طبقه، قشر اجتماعی و سبک زندگی است. طبقه اجتماعی، به جایگاه افراد در سلسله مراتب نظام تولید و عموما جایگاه اقتصادی اشاره دارد. قشر اجتماعی هم جایگاه منزلت اجتماعی را نشان داده است. سبک زندگی اما در رابطه با رفتار افراد است، رفتاری که افراد برای برآورده کردن نیازهای خود در جامعه انجام می دهند و مجموعه این رفتارها به فرصتی تبدیل گشته است تا روایت متمایز و خاصی را از هویت خود عرضه نمایند.
افراد از هویت سنتی خود که از قومیت یا نسبت های نسبی و سببی دریافت می کردند، فاصله گرفته اند و هویت های جدیدی پیدا کرده اند که منشا آن در مدرنیته است. به وجود آمدن این هویت ها در گرو نوع خاصی از سبک زندگی است و حتی گروه بندی های اجتماعی را میتوان از سبک زندگیشان تشخیص داد. هویت اجتماعی در کلان شهرها به این شکل نیست که شما عضو گروه و... شوید و سپس از راه آن عنوان هویتی دریافت کنید؛ بلکه هویت بر مبنای سبک زندگی است که به شکل مستمر و روزمره باید بازسازی شود. همه فعالیتها باید به شکلی در پشتیبانی از روایتی باشد که زندگی عرضه می شود و بیشتر این انتخاب ها، انتخاب هایی مصرفی هستند.
زمانیکه افراد می خواهند تمایز خویش را در سبک زندگی به نمایش بگذارند به صورتی عمل می کنند که همه روایتهای عرضه شده توسط آنها با یکدیگر همخوان باشد، افراد تحصیلات و در کنار آن سبک زندگی مصرفی شامل خانه، ماشین، سفر و نحوه گذران اوقات فراغت، علاقه مندی ها و... را انتخاب می کنند تا از هویت خود حفاظت نمایند. هویتی که در کلان شهرها برمبنای سبک زندگی شکل گرفته است، ارتباط نزدیکی با مصرف گرایی دارد. پیش از این اشاره شد که موضع انسان در مقابل جهان تغییر یافته است و تلاش می کند از تمام منابع، در عرضه و نمایش وضع جدید استفاده نماید تا هویت و مسیر خویشتن را بیابد. همانطور که سورن کی یرکگورد فیلسوف در اینباره نوشته است مبادرت به هر عملی دلهره می آفریند، اما اقدام نکردن گم کردن خویشتن است و هر اقدام جدی، آگاهی از خویشتن را به همراه دارد.
منبع: دانلود عكس
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب