نگرانی برای یک خانه

نگرانی برای یک خانه

به گزارش دانلود عکس، خواهرزاده جلال آل احمد با نقد وضعیت «خانه - موزه سیمین و جلال»، پیشنهادهایی را برای خروج از این وضعیت عرضه داد.


محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال آل احمد و پژوهشگر در یادداشتی با عنوان «خانه - موزه است، یا لنگه کفش کهنه ای در بیابان؟» (نقدی بر مدیریت خانه - موزه سیمین و جلال و پیشنهادهایی برای خروج از بحران) که برای انتشار در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: یادداشت خوب - و حتی خیلی خوبِ - حسن بنی ­عامری تحت عنوان «هشدار در رابطه با میراث سیمین دانشور» که در ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ توسط خبرگزاری ایسنا انتشار یافت، انصافاً یک مانیفست است، اطلاعیه ای است در رابطه با اصول عقاید و اندیشه ­ها و اهداف، یا نقشه راه و یک برنامه استراتژیک برای مدیریت نهادهای فرهنگی کشور، همچون «خانه - موزه سیمین و جلال»، نهادی که هم اکنون، متاسفانه فقط لنگه کفش کهنه ­ای است در بیابان و بس!
حالا که هفت سال از زمان افتتاح «خانه - موزه سیمین و جلال» گذشته، ضروری است که نگاهی واقع­ بینانه به پشت سرمان بیندازیم و ببینیم که در این هفت سال برای اداره این «نمونه بی ­بدیل» چه کرده ­ایم، چقدر برایش مایه گذاشته­ ایم؟ چقدر طلبکاریم؟ و چقدر بدهکار؟
در تمام مدت تعمیرات و بازسازی این خانه که یکی از بناهای ملی ثبت شده در لیست آثار ملی است، تمام هوش و حواس دست اندرکاران هنر و ادب فارسی و دوستداران جلال آل احمد و سیمین دانشور و بازماندگان و بستگان این دو نویسنده نامدار، معطوف و متمرکز بر این پروژه بود و همه آماده بودند که اگر گرهی در کارش افتاد، به میدان بیایند و گره را بگشایند. به برکت همین شوق و ذوق ها و احساس مسئولیت های همگانی بود که خیلی از متخصصان زبده در امر مرمت و بازسازی به میدان آمدند و در برساختی تخصص گرایانه، دست به کار شدند و کاری کردند کارستان! مسایل اداری و مالی و مشکلات اجرایی در ارتباط با تعمیرات و بازسازی این اثر ملی هم با اراده و حمایت جمعی حل وفصل شد و سر انجام در اردیبهشت ۱۳۹۶ چشم ها به جمال «خانه ـ موزه سیمین و جلال» روشن شد. همه یک صدا تحسینش کردند، استادان مرمت و بازسازی آنرا «نمونه ای بی بدیل» دانستند و استادان ادبیات هم مشتاقانه قلم برداشتند و ایده ها و پیشنهادها و انتظارات خودشان را به رشتهٔ تحریر درآوردند و در اختیار مدیران و مسؤلان امر گذاشتند.
اما متاسفانه مناسبات اداری امروز کشورمان به طور عمده بر محور پول می چرخد، یعنی آن که بیشتر پول درمی آورد، زرنگ تر و لایق تر است و طبیعتاً در این سیستم هیچ مدیری حاضر نیست که از این رویه رایج تمرد کند و در زمره افراد نالایق و نازرنگ قرار گیرد. اما اگر همین مدیران محافظه کار به دو نکته اساسی توجه نمایند، هم به نرخ روز عمل کرده اند، هم جهت گیری های مدیریتی شان اصلاح خواهد شد و نام نیکی از خودشان باقی خواهند گذاشت. این دو نکته کیمیا اثر عبارت اند از:
۱) فهم واقعی فرهنگ و رابطه وثیق آن با اقتصاد و سودآوری
۲) اهتمام در جهت خلاقیت و بارورسازی ظرفیتهای متنوعی که در درون نهادها و مقولات فرهنگی نهفته است.
مصیبت ناترازی که اینروزها نقل همه مجالس و منابر شده، اولاً منحصر به حوزه انرژی نیست، ثانیاً بلای آسمانی نیست که ناگهان نازل شده باشد، ثالثاً کار یک نفر و یک جناح و یک جبهه نیست، بلکه یک دسته گل همگانی است، مخصوصاً محصول سکوت نامیمون قشر خاکستری و تصمیم گیری هایی است که عقل و منطق را قربانی احساسات زودگذر و نمایش های پوپولیستی و منافع شخصی نموده و ناترازی را به یک عارضه عمومی و خودزنی ملی مبدل ساخته است! با این حال، هنوز ریشه در آب است و تجربه کشورهای همسان خودمان نشان داده است که ما هم می توانیم یک جامعه قانونمند، متمدن، توسعه یافته، کارآمد و سربلند باشیم. نخستین گام در این راه هم اتحاد است و سپس اولویت دادن به منافع جمع در مقابل منافع فرد. تاریخ تمدن و فرهنگ جهانی مجموعه ای است پر از متن هایی که برای خلق چنین صحنه های شگفت انگیزی نوشته شده اند و نمایش هایی که این متن ها را روی صحنه آورده اند و محقق ساخته اند.
با این که مجال اندک است، ولی باز هم می توانیم نگاهی به ریشه ها داشته باشیم و دریابیم که انتخاب با ماست و سرنوشت را هم خودمان می نویسیم: خودشیفتگی یا فرهنگ دوستی؟ همکاری یا خیانت پیشگی؟ شجاعت یا سکوت؟ اتحاد یا پراکندگی؟ زنده بودن ما منوط و موکول به درک «واقعیت» ها و رفتن به دنبال «باید»هاست. نهادهای فرهنگی کشورمان، همچون «خانه ـ موزه سیمین و جلال» هم باید خانه تکانی کنند. اگر درهای اندیشه و خلاقیت را باز نکنیم و از این خانه تکانی طفره برویم و این مکان را به خانه همه دوستداران ادبیات و فرهنگ ایران مبدل نسازیم، اساسا این خانه ـ موزه هم به تدریج از حافظه‌ی عمومی محو خواهد شد و روسیاهی اش برای ما خواهد ماند.
این خانه خیال انگیز و پر از روح و انرژی مثبت که آشیانه دو تن از درخشان ترین چهره های فرهنگ معاصر ایران بوده، امروز در خاموشی و بی هویتی فرو رفته است. خانه ای که می توانست پناهگاهی باشد برای زنده نگه داشتن یاد و اندیشه و روح پرنشاط سیمین دانشور و جلال آل احمد، حالا به انبار بی جان عکس ها، کتاب ها و سکوت بدل شده است.
ما بعنوان دوستداران اندیشه، ادبیات و تاریخ فرهنگی این سرزمین، وظیفه خود می دانیم که نسبت به آنچه در این خانه ـ موزه می گذرد، اعتراض نماییم. آنچه هست، آن چیزی نیست که باید باشد. این خانه باید از وضعیت انفعال کنونی بیرون برود و به مرکزی پویا برای تقویت و ترویج فرهنگ معاصر ایران تبدیل گردد. این خانه باید محل روایت باشد، نه فقط نمایش، اما امروز هیچ روایت زنده ای از زندگی، افکار، تعارضات و تلاشهای سیمین و جلال در ذهن بازدیدکننده شکل نمی گیرد. این خانه باید کانون گفتگو باشد، نه سکوت. اما هیچ نشست فکری، شب شعر، یا بزرگداشت اندیشه ای در آن برگزار نمی گردد. این خانه ـ موزه باید به زیارتگاه فرهنگی نسل های امروز و فردا بدل شود، نه فقط محلی برای بازدید توریستی.
مدیریت فعلی به این میراث ارزشمند جفا کرده و آنرا به حال خود رها کرده است. در مدیریت کنونی، نه برنامه ای برای پژوهش وجود دارد، نه ارتباطی با خانواده فرهنگی کشور، و نه تعهدی نسبت به حفظ شأن سیمین و جلال. کتاب ها خاک می خورند، تابلوها تکرارند، فضاها سردند، و صدایی از گذشته نمی آید.
درخواست ها روشن است:
۱) بازبینی کامل در مدیریت و راهبردهای خانه ـ موزه
۲) تبدیل خانه ـ موزه به یک مرکز فرهنگی زنده با برنامه های ادبی، هنری و فکری
۳) مشارکت دادن اهل فرهنگ، استادان دانشگاه و علاقمندان ادبیات فارسی در سیاستگذاری ها
۴) تأسیس واحدی برای مستندسازی و روایت تاریخ شفاهی جلال آل احمد و سیمین دانشور
۵) راه اندازی یک رسانه رسمی (سایت، پادکست، شبکه های اجتماعی) با محتوای غنی و به روز
این خانه خانه ماست. خانه ای است که جلال در آن رنج کشیده، اندیشیده، نوشته، و سیمین در آن عشق ورزیده، خلق کرده و تنها مانده؛ نباید اجازه بدهیم که در سایه غفلت فرهنگی دفن شود. اگر به این خانه بی اعتنایی شود، به تاریخ، به ادبیات و به مردم بی اعتنایی شده است.
به نام فرهنگ، به نام مردم و به نام دوستداران سیمین و جلال، از تمام دست اندرکاران می خواهیم که به خود بیایند. اگر هدف و چشم انداز (Vision) و وظیفه و مأموریت (Mission) خودشان را می دانند، دست به کار شوند و اگر نمی دانند، بپرسند و کمک بگیرند تا این تراژدی به پایان برسد.



منبع:

1404/03/20
16:42:03
5.0 / 5
31
تگهای خبر: آثار , دانشگاه , فرهنگ , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۳ بعلاوه ۱
دانلود عکس